نقش جنسیت
نقش جنسیتی که به عنوان نقش جنسی نیز شناخته میشود، یک نقش اجتماعی است که طیفی از رفتارها و نگرشها را در بر میگیرد که به طور کلی برای یک فرد بر اساس جنسیت آن فرد قابل قبول، مناسب یا مطلوب تلقی میشود. نقشهای جنسیتی معمولاً بر مفاهیم مردانگی و زنانگی متمرکز میشوند، اگرچه استثناها و تفاوتهایی نیز وجود دارد. ویژگیهای مربوط به این انتظارات جنسیتی ممکن است در بین فرهنگها متفاوت باشد، در حالی که ویژگیهای دیگر ممکن است در طیف وسیعی از فرهنگها مشترک باشد.
نقشهای جنسیتی بر طیف وسیعی از رفتارهای انسانی تأثیر میگذارد، اغلب شامل لباسی که فرد برای پوشیدن انتخاب میکند، حرفهای که فرد دنبال میکند و روابط شخصی که فرد وارد میشود.
گروههای مختلف، بهویژه جنبشهای فمینیستی، تلاشهایی را برای تغییر جنبههایی از نقشهای جنسیتی غالب انجام دادهاند که معتقدند ظالمانه یا نادرست هستند. اگرچه تحقیقات نشان می دهد که زیست شناسی در رفتار جنسیتی نقش دارد، اما میزان دقیق تأثیرات آن بر نقش های جنسیتی کمتر مشخص است.
پس زمینه
نقش جنسیتی که به عنوان نقش جنسی نیز شناخته میشود، یک نقش اجتماعی است که طیفی از رفتارها و نگرشها را در بر میگیرد که به طور کلی برای یک فرد بر اساس جنسیت آن فرد قابل قبول، مناسب یا مطلوب تلقی میشوند. در جامعهشناسی جنسیت، فرآیندی که طی آن یک فرد نقش جنسیتی را در جامعه میآموزد و به دست میآورد، جامعهپذیری جنسیتی نامیده میشود. نقشهای جنسیتی از نظر فرهنگی خاص هستند و در حالی که بیشتر فرهنگها تنها دو (پسر/مرد و دختر/زن) را متمایز میکنند، دیگران بیشتر تشخیص میدهند. برخی از جوامع غیر غربی دارای سه جنسیت هستند: مرد، زن و جنسیت سوم. جامعه بوگینی پنج جنسیت را شناسایی کرده است. آندروژنی گاهی به عنوان جنسیت سوم نیز مطرح شده است. آندروژن یا آندروژن به فردی گفته میشود که ویژگیهای مربوط به جنس مذکر و زن را دارد. برخی از افراد اصلاً جنسیت ندارند. بسیاری از تراجنسیتی ها صرفاً به عنوان مرد یا زن شناسایی می شوند و جنسیت سوم جداگانه ای را تشکیل نمی دهند. تفاوتهای بیولوژیکی بین (برخی) زنان ترنس و زنان سیسجندر از نظر تاریخی در زمینههای خاصی مرتبط تلقی شده است، بهویژه مواردی که ویژگیهای بیولوژیکی ممکن است مزیتهای ناعادلانهای مانند ورزش به همراه داشته باشد. نقش جنسیتی با هویت جنسی یکسان نیست. احساس درونی جنسیت خود، خواه با مقولات ارائه شده توسط هنجارهای اجتماعی همسو باشد یا نباشد. نقطه ای که در آن این هویت های جنسی درونی شده به مجموعه ای از انتظارات بیرونی تبدیل می شوند، پیدایش نقش جنسیتی است.
نظریه های جنسیت به عنوان یک سازه اجتماعی
بر اساس ساختارگرایی اجتماعی، رفتار جنسیتی بیشتر ناشی از قراردادهای اجتماعی است. نظریه هایی مانند روانشناسی تکاملی با این موضع مخالف است.
اکثر کودکان تا سه سالگی یاد می گیرند که خود را بر اساس جنسیت دسته بندی کنند. کودکان از بدو تولد، در جریان اجتماعی شدن جنسیتی، کلیشه ها و نقش های جنسیتی را از والدین و محیط خود می آموزند. به طور سنتی، پسران یاد میگیرند که محیط فیزیکی و اجتماعی خود را از طریق قدرت بدنی یا مهارت دستکاری کنند، در حالی که دختران یاد میگیرند خود را بهعنوان اشیایی که باید دیده شوند، نشان دهند. ساختارگرایان اجتماعی استدلال میکنند که تفاوتهای بین رفتار مرد و زن بهتر به فعالیتهای کودکان تفکیکشده جنسیتی نسبت داده میشود تا هر گونه استعداد اساسی، طبیعی، فیزیولوژیکی یا ژنتیکی. مردان به عنوان خاستگاه اصلی رفتار اجتماعی متمایز از جنس نقش میبندند، [و معتقد است که] تأثیر آنها بر رفتار توسط فرآیندهای روانشناختی و اجتماعی واسطه میشود.» به گفته گیلبرت هرد، نقشهای جنسیتی از استنباط خبرنگاری ناشی میشوند، به این معنی که تقسیم کار عمومی به نقشهای جنسیتی تعمیم داده شد. سازندگان اجتماعی نقشهای جنسیتی را سلسله مراتبی و مردسالارانه میدانند. به گفته محقق اندرو چرلین، اصطلاح پدرسالاری، «نظم اجتماعی مبتنی بر تسلط مردان بر زنان، بهویژه در جوامع کشاورزی» را تعریف میکند. طبق گفته ایگلی و همکاران، پیامدهای جنسیت r